فیلم انگاشته ساخته کریستوفر نولان، یک همگرایی در خطوط زمانی را در کنار آشفتهسازی حلقههای زمانی به نمایش میگذارد. در این مطلب، قصد داریم توضیحی کامل درباره خط زمانی نقش نیل در این فیلم ارائه دهیم.
ترسیم و بازنمایی وقایع مربوط به فیلم انگاشته مقداری دشوار میباشد چرا که این فیلم درک ما از پیشروی خطی زمان را تخریب کرده و به چالش میکشد، و مهمتر اینکه ما از طریق وارونگی اثرات است که میتوانیم اتفاقات کلیدی روی داده در زمانهای مختلف سه گانه حال و گذشته و آینده (که یک اوروبروس و تسلسل ابدی را هم به وجود آوردهاند) را متوجه شویم.
در نگاه اول، به نظر میرسد که انگاشته به دلیل پیچیدگیهای دیوانهوار روایتی شباهت زیادی به فیلم تلقین دارد. به هرحال انگاشته به دلیل داشتن عناصر آشفتهکننده و همچنین شگفتی و فهم غیر خطی دیده شده در فیلمهایی چون دانکرک و میانستارهای، بیشترین شانس را برای معرفی خود به عنوان بهترین اثر سینمایی نولان دارد. انگاشته یک تجربه سینمایی بینظیر است، یک فیلم فرّار، گیجکننده که با نزدیک شدن به انتهای فیلم سئوالات بدون جواب بیشتری را در ذهن مخاطبانش بر جای میگذارد.
درست مثل اسم و عنوانش، این فیلم ماهیتی پالیندرومی دارد چرا که در نیمهی اول یک روند رو به جلو و کاملاً خطی دارد و سپس در جهت عکس حرکت کرده و تا انتهای فیلم یک حلقه بسته را شکل میدهد. در این فیلم همه شخصیتها یک انتقال و جابجایی را در خطوط زمانی تجربه میکنند، اما شاید خط سیر زمانی مربوط به نیل (رابرت پتینسون) گیج کنندهترین و پیچیدهترین آنها باشد. در اینجا در کنار بررسی عمیق خط زمانی مربوط به نیل به سئوالات مهم و بحث برانگیز موجود نیز پاسخ خواهیم داد.